ای حسین...

یا اباعبدالله...

دور ماندن ز غمت عاقبتش در بدری است..

بر سر کوی تو دنبال اقامت هستم...

ای سر و سامان همه تو...

بی تو به سامان نرسم ، ای سروسامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو
من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو
هرکه وهرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو
من که به دریاش زدم تا چه کنی با دلِ من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو
ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم ،
رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو
شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی ،
جاذبه ی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو
همّتی ای دوست که این دانه ز خود سر بكشد
ای همه خورشید تو و خاک و باران همه تو

چاره؟؟

روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم

                                         دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم

اين چه مسلمانى ‏ است كه من و شما داريم ??!

شهید مطهری:
اين چه مسلمانى ‏ است كه من و شما داريم و كبائر محرّمات اسلامى را هم مرتكب مى‏شويم؟ قرآن ديگر چقدر در مورد همين معصيت رايج ميان ما، يعنى غيبت كردن و تهمت زدن داد بكشد؟! به خدا قسم انسان از اينهمه تهمتهايى كه ميان مردم است تعجب مى‏كند. مى‏دانيد تهمت يعنى چه؟ ما دو گناه كبيره درجه يك داريم: يكى از آنها دروغ گفتن است و ديگرى غيبت كردن. گناه كبيره يعنى گناهى كه انسان به وسيله آن استحقاق جهنم رفتن را پيدا مى‏كند. لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً ايُحِبُّ احَدُكُم انْ يَأْكُلَ لَحْمَ اخيهِ مَيْتاً «2»
مردم! غيبت يكديگر را نكنيد. آيا هيچيك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مسلمانش را در حالى كه مرده است بخورد؟! گوشت مرده چقدر تنفّرآور است، خصوصاً اگر انسانْ مرده را بشناسد و دوستش بوده باشد.
ديگر بالاتر از اين تعبير هم هست؟ تهمت يعنى دروغ به علاوه غيبت؛ يعنى دو گناه‏ كه با همديگر توأم شوند اسمش مى‏شود تهمت، و چقدر در ميان ما تهمت زدن رايج است! و بعضى از ما كه مى‏خواهيم مقدسى كنيم، يك «مى‏گويند» اول حرفمان مى‏آوريم. مثلًا شخصى به يك نفر تهمتى زده، مى‏خواهيم از گردن خودمان رد كنيم، خيال مى‏كنيم كه سر خدا را هم مى‏شود كلاه گذاشت! مى‏گوييم: مى‏گويند فلانى چنين است، مى‏گويند فلان جا چنين است. ديگرى از ما مى‏شنود و در جاى ديگر مى‏گويد: مى‏گويند چنين، و بعد مى‏گويد: خوب، من كه نگفتم، من مى‏گويم ديگران گفته ‏اند كه اين‏طور است. قرآن جلوى اين را هم گرفته است، اين را هم يك گناه بزرگ شمرده است، مى‏گويد: انَّ الَّذينَ يُحِبّونَ انْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذينَ امَنوا لَهُمْ عَذابٌ اليمٌ «1»
آنان كه دوست دارند در ميان مردم حرف زشتى درباره فرد مؤمنى، افراد مؤمنى، يك مؤسسه ايمانى شيوع پيدا كند [برايشان عذاب دردناكى است.] اگر از يك احمقى يا مغرضى يا كسى كه معلوم است كه ريشه حرفش در كجاست درباره كسى حرفى شنيديد، حق نداريد بگوييد «شنيده‏ام»، «مى‏گويند». خود اين «مى‏گويند» ها اشاعه دادن فحشاست.

مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏23، ص: 561